تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

اینجا مطالبی را می آورم که نوعا نوشته خودم نیستند ولی به نظرم زیبا رسیدند وحیفم آمد شما را در خواندنش شریک نکنم امیدوارم لذت ببرید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه شناسی» ثبت شده است

بیشعوری

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ

چند وقت پیش همسرم کتاب بیشعوری را برایم خرید و به این بنده اهدا کرد.حالا فکرش را بکنید اگر همسر شما چنین هدیه ای به شما می داد چه واکنشی نشان می دادید!؟

واقعا یعنی در نظر او من یک بیشعور بودم!؟ در این فکر بودم که نوشته حاشیه جلد کتاب نظرم را جلب کرد.

راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناک ترین بیماری تاریخ بشریت.

خیالم راحت شد ، این هدیه ای بود تا با آن بتوانم بیشعور ها را بشناسم و درمان کنم. خب این خیلی عالی بود یعنی من بیشعور نیستم.

اما آن سوی مطلب این بود که یعنی من در جوار بیشعور ها زندگی می کنم!؟

واقعا هیچ طریقی برای یک برداشت خوب و بی نقص نبود مگر اینکه آن را فقط یک کتاب بدانی. همین.


پ ن: نمی دانم بگویم کتاب خوبی بود یا نه ولی برایم جالب بود.لاقل فهمیدم با آن همه مقدمه چینی من هم بیشعورم آن هم از نوع...

پ ن: چقدر توصیه های بزرگان دینی ما و سیره علمای دینی مان از سطح تصورات غربی ها و جامعه آنها بالاتر است.

  • سا قی

مادر یعقوب لیث

يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۵۹ ب.ظ

روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشور ها خواهد داد.

دکتر بنی احمد فقط 1 سئوال داد و رفت: 

مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است ......؟

از هر که پرسیدم نمیدانست.

تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما براستی کسی نمیدانست.

همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر ازشمشیر زنیش از آشپزی برای سربازان از بر پا کردن خیمه ها در جنگ از عبادت هایش و......

استاد بعد 2 ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت .

14 تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود با خط درشت مردود.

برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد ؟

همه گفتیم آری

گفت خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟

پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود استاد ؟ گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده پاسخ صحیح "نمیدانم بود".

همه 5 صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد "نمیدانم"

ملتی که همه چیز میداند ناآگاه است بروید با کلمه زیبای نمیدانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد.

و ما گرفتار نادانی خود شدیم...

  • سا قی

رونده چون رود

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

مردم شناسی خواندم. 7 سال تمام. از 18 سالگی تا 25 سالگی. از روزهای نیمه نادانی تا ایام نیمه پختگی.

هفت سال مردم شناسی خواندم؛ در کنار آدم هایی که ته کلاس به مژه هایشان ریمل می زدند و رشته شان را مسخره می کردند، و در کنار آدم هایی که فیلم خوب می دیدند و کتاب غیر درسی می خواندند و رشته شان را دوست داشتند. هفت سال مردم شناسی خواندم و هفت سال از آدم های خارج از دانشگاه شنیدم: «حالا یعنی مردم رو می شناسی؟» هفت سال لبخند زدم و هفت سال مودبانه جواب دادم: «اِی...» و هفت سال جواب شنیدم: «حالا بگو ببینم، من چه جور آدمیم؟» هفت سال سکوت کردم. هفت سال دیگر هم سکوت خواهم کرد. و حتی هفت سال دیگر.

صفحه به صفحه، جزوه به جزوه، کتاب به کتاب. استادها آمدند و رفتند. استادها گفتند و گفتند و گفتند. 7 سال گذشت. مدرک کارشناسی شد کارشناسی ارشد. حالا می دانم که هرگز نمی شود در جواب به سوال «حالا بگو ببینم، من چه جور آدمیم؟» تنها یک جمله گفت، یا حتی یک پاراگراف، یا حتی یک صفحه. حالا می دانم که «مردم» در کلمه خلاصه نمی شوند. آنها یک روز «نازنین و دوست داشتنی اند» و یک روز «عوضی نفرت انگیز». یک روز آن قدر احساساتی اند که پای تلویزیون، خیره به دهان اخبار گو، به پهنای صورت اشک می ریزند و یک روز با پوزخندی بر لب، کنار جنازه های بیرون افتاده از ماشین های تصادفی، سلفی می گیرند. یک روز عاشق اند و عشقشان را به عرش می برند و یک روز همان عشق سابق را به فرش می کوبند و مشت و لگد بارانش می کنند. یک روز کارمندی محترم و آبرومند در شرکتی بزرگ اند و یک روز در قامت یک داعشی، سر از تن انسان جدا می کنند. جمعه ها سر چهارراه برایت ترمز می کنند تا از خیابان رد شوی و دوشنبه ها سر همان چهارراه از رویت رد می شوند.

نه. مردم را نمی شود یکبار و برای همیشه شناخت. مردم مثل رود اند. رودی که در جریان است، می رود، می رود، می رود و هرگز نمی ماند.

تکه از یک نوشته از آنالی اکبری


پ ن:حماسه انتخابات ۸۸و و فتنه ۸۸ونقش مردم شاید باعث گزینش این نوشتار شد.هرچند می توان حرفهای خیلی قشنگی زد از جنس بد های تماشاگر نما و ... ولی باید واقع بین بود که انتخابات حساسی در راه است و این مردم نازنین حماسه خواهند آفرید اما...

  • سا قی