تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

اینجا مطالبی را می آورم که نوعا نوشته خودم نیستند ولی به نظرم زیبا رسیدند وحیفم آمد شما را در خواندنش شریک نکنم امیدوارم لذت ببرید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برجام» ثبت شده است

علی برکت الله

چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۰۵ ق.ظ



حرفهای زیادی برای گفتن هست اما بماند برای تحلیل گران و اهل فن.
آقای روحانی،طرفداران بنفش پوش،٣لبریتیهای باشخصیت!و....
خجالت بکشید،شرم کنید
بازهم بگید تقصیر احمدی نژاد و سپاه و رهبری و دلواپسانه و...است.
  • سا قی

حسنک چه شد؟

يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۸ ب.ظ

حاکمی به مردمش گفت: صادقانه مشکلات را بگویید.

حسنک بلند شد و گفت: گندم و شیر که گفتی چه شد؟ 

مسکن چه شد؟

کار چه شد؟ 

حاکم گفت: ممنونم که مرا آگاه کردی. همه چیز درست میشود. 

یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت: صادقانه مشکلاتتان را بگویید.

کسی چیزی نگفت؛ کسی نگفت گندم و شیر چه شد؛ کار و مسکن چه شد!

از میان جمع یک نفر زیر لب گفت: 

حسنک چه شد؟!





در گوشی: فرجام برجام چه شد...!؟

  • سا قی

زمستان بی بهار

شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۲ ب.ظ

روزی سگی داشت در چمن علف می خورد. سگ دیگری از کنار چمن گذشت. چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد. آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد!

ایستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می خوری؟! 

سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: 

من؟ من سگ قاسم خان هستم! 

سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:

سگ حسابی! تو که علف می خوری؛ دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش..!!

زمستان بی بهار

ابراهیم یونسی


تقدیم به مناسبت افتخار آفرینی تیم غرور آفرین برجام.

  • سا قی

موضوع انشاء

چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۳ ق.ظ

ضرورتهای برجام ۲،۳و… برای جامعه 


پدرم همیشه می گوید " این خارجی ها که الکی خارجی نشده اند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان داده اند" البته من هم می خواهم درسم را بخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. خارج خیلی بزرگتر است. من خیلی چیزها راجب به خارج می دانم. 


تازه دایی دختر عمه ی پسر همسایه مان در آمریکا زندگی می کند. برای همین هم پسر همسایه مان آمریکا را مثل کف دستش می شناسد. او می گوید "در خارج آدم های قوی کشور را اداره می کنند" مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است. ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد با یک خانم... البته آن قسمت های بی تربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. خارجی ها خیلی پر زور هستند و همه شان بادی میل دینگ کار می کنند. 

همین برج هایی که دارند نشان می دهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کرده اند. ما اصلن ماهواره نداریم. 

اگر هم داشته باشیم؛ فقط برنامه های علمی آن را نگاه می کنیم. تازه من کانال های ناجورش را قلف کرده ام تا والدینم خدای نکرده از راه به در نشوند. این آمریکایی ها بر خلاف ما آدم های خیلی مهربانی هستند و دائم همدیگر را بقل می کنند و بوس می کنند. اما در فیلم های ایرانی حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم می نشینند که به فکر بنده همین کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود. 


در اینجا اصلن استعداد ما کفش نمی شود و نخبه های علمی کشور مجبور می شوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش می شوند. مثلاً این "بیل گیتس" با اینکه اسم کوچکش نشان می دهد که از یک خانواده ی کارگری بوده اما تا می فهمند که نخبه است به او خیلی بودجه می دهند و او هم برق را اختراع می کند. پسر همسایه مان می گوید اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شاید ما الان مجبور بودیم شب ها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم. من شنیده ام در خارج دموکراسی است. ولی ما نداریم. 

اگر اینجا هم دموکراسی می شد چقدر خوب می شد. آنوقت "محمدرضا گلذار" رعیس جمهور می شد و "مهناز افشار " هم معاون اولش می شد. شاید "آمیتا پاچان" و "شاهرخ خان" را هم دعوت می کردیم تا وزیر بشوند. خیلی خوب می  شد. ولی سد افصوث و دریق که نمی شود.از نظر فرهنگی ما ایرانی ها خیلی بی جمبه هستیم. ما خیلی تمبل و تن پرور هستیم و حتی هفته ای یک روز را هم کلاً تعطیل کرده ایم. شاید شما ندانید اما من خودم دیشب از پسر همسایه مان شنیدم که در خارج جمعه ها تعطیل نیست. 


وقتی شنیدم نزدیک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرف های پسر همسایه مان از بی بی سی هم مهمتر است. ما ایرانی ها ضاتن آی کیون پایینی داریم. مثلن پدرم همیشه به من می گوید "تو به خر گفته ای زکی". 

ولی خارجی ها تیز هوشان هستند. پسر همسایه مان می گفت در آمریکا همه بلدند انگلیسی صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگلیسی بلدند. 

ولی اینجا متعسفانه مردم کلی کلاس زبان می روند و آخرش هم بلد نیستند یک جمله ی ساده مثل  I lav u  بنویسند. واقعن جای تعسف دارد. 


این بود انشای من

  • سا قی