سقای آب و ادب
عباس عباس
من به طفیلی حسین آمده ام وبه عشق حسین زیسته ام .من آمدم که عاشقی رابه تجلی بنشینم من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم اما آسمان عشق حسین بلند تر از آن است که پرنده عاشقی چون من بر آستان عظمتش بال ارادت بساید .بزرگترین موهبت خدا در حق من این است که به من رخصت داده تا حسین رادوست داشته باشم وعاشق حسین باشم .
عباس مَشک را بردوش می اندازد دودست به زیر آب می برد وفرا می آردتا پیش روی چشم عجبا این تصویر اوست یا حسین ؟!
عباس سکینه
عباس برای حسین فقط یک سردار نیست یک فرمانده نیست یک پرچمدارهم نیست عباس,عمود لشکر خیمه حسین است .نه عباس,عمود خیمه وجود حسین است اگر عباس بشکند پشت حسین می شکند واگر عباس بیفتد حسین از پا می افتد .
عباس بقیه الله جبهه حسین است اما اینهمه را نمی تواند یکجا به عباس بگوید .
فقط گفته است عباس تو علمدار لشکر منی تو اگر نباشی هیچ کس نیست .
سقای آب و ادب
نوشته سید مهدی شجاعی
- ۱۴ نظر
- ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۸:۱۰