تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

داستان های کوتاه و عبرت های بلند

تالیفیه

اینجا مطالبی را می آورم که نوعا نوشته خودم نیستند ولی به نظرم زیبا رسیدند وحیفم آمد شما را در خواندنش شریک نکنم امیدوارم لذت ببرید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

گمگشته

سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۶ ق.ظ

یا من الیه یهرب الخائفون


اولین باری بود که زیارت امام رئوف روزیمان شده بود و سنم از شش سال تجاوز نمی کرد .روز آخر سفر قرار شد از بازار مشهد سوغاتی بخریم.دستم در دست مادرم بودوهمه چیز خوب پیش می رفت.از کنار مغازه ها می گذشتیم.ویترین هر مغازه برای عده ای جذاب بود وبرای من جذابیت دستان گرم مادر و نگاه مهربانانه اش از همه بیشتر بود. شاید اواسط بازار بود که ویترین پر زرق و برق اسباب بازی فروشی نگاه و دستانم را از مادرم جدا کرد.خودم هم نفهمیدم چطور جدا شدم.تا به خود آمدم خود را تنها میان انبوه جمعیت ،انبوه مغازه ها،انبوه اسباب بازیها و...یافتم. همه چیز بود، اما مادرم نبود. ترسیدم. شاید چون همه چیز بود ترسیدم .بعدها که بزرگتر شدم فهمیدم جاییکه همه چیز هست ،رنگارنگ ،پر زرق و برق و...باید ترسید.

ترسیده بودم ، بدنم می لرزید واشکهایم چون دو رود کوچک از بلندای گونه ام سرازیر بود. نمی دانستم چه باید بکنم .ندای از درون می گفت باید باسرعت دور شوی باید فرار کنی از آنجا که همه هستند جز مادرت باید بگریزی و من گریختم.

یادم هست هنوز گریه هایم به هق هق نرسیده بود که صدای مادرم را شنیدم، آغوشش را باز کرده بود برای من.خودم را در بغلش انداختم.دیگر ترسی نبود چون مادرم بود.

وباز امروز بعد سالها هنوز بزرگ نشده ام هنوز جلوه های این بازار هزار رنگ دست مرا از دستان تو جدا می کند و هنوز روزی هزار بار گم می شوم . سنم بیشتر شده وکمی هم قد کشیده ام. اما هنوز هم ابایی ندارم که فریاد بزنم ،گریه کنم و به سوی تو بگریزم، 

یا من الیه یهرب الخائفون


 خدایا زمین خورده ام. یدالله را بگو  بلندم کند،دستم بگیرد،بفشارد.

می گویند قران ناطق علی است. من نفهمیدم شب قدر شب نزول قرآن است یا عروج آن.


نظرات (۱۶)

درد همه گیر
درد لعنتی
لعنتی لعنتی لعنتی
پاسخ:
به درد های دل من امید درمان نیست

خدا نصیب کند تربت شفای تو را
  • دختری از جنس باد
  • هعی حرف حق
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون
    التماس دعا
    دو بار رفتم و جز بی ادبی چه کردم؟
    پاسخ:
    همه ما در حد واندازه خودمونیم
    هیچکدوم نمیتونیم حق امام رو به جا بیاریم
    پس تقریبا همه بی ادبیهای خودمون رو داریم
    خوش به حال شما که مغرور نیستید
    واین خیلی عالیه

    از بزرگترین خصیصه های من که دیگران میگن غرور و تکبرمه :/
    کاش کامنتهای پست خودمو بخونی
    تو یکیش دقیقا نوشتم من‌در کربلا چی کار کردم :/ :(
    پاسخ:
    ظاهرا وضع ما خراب تره

    امیدوارم بحق این شبهای عزیز خداوند رذائل اخلاقیمان را برطرف کرده و تبدیل به سجیه نماید

    التماس دعا
    نوشته آبی رنگ فوق العده بود و حکایت زیبا.
    اکثر گم شده ایم
    پاسخ:
    نظر لطف شماست
    حاجت روا باشید بحق حضرت ارباب
  • محسن رحمانی
  • ناله کن اى دل به عزاى على(ع) / گریه کن اى دیده براى على(ع)
    پیش حسین و حسن و زیبنین(ع) / خون چکد از فرق هماى على . . .
    پاسخ:
    تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی

    ممنون از حضورتون
  • بلوط خانوم
  • سلام
    چه متن خوب و نتیجه قشنگی.
    می تونم بگم حال و هواش رو درک کردم چون من هم شش ساله بودم که توی تهران گم شدم. با این فرق که وقتی پیدام کردند دیدم حال مادرم خرابتر از من بود و خیلی گریه و بی تابی کرده بود. :(
    پاسخ:
    سلام و رحمت اللع
    ممنون از حضورتون
    الان هم گاهی که حرم می رویم پسرم را گم می کنم و نگاهش می کنم
    بعد قبل از گریه در آغوش میکشمش

    مادر است دیگر ...
    التماس دعا
    نمیدانم گم شدم یاگم کردم یاهردوفقط میخواهم برگردم به جایی که بایدباشم
    پاسخ:
    جالب بود
    احسنت
    گم کردیم و گم شدیم و گمراهیم

    ممنون از حضورتون
  • رفاقت به سبک شهید
  • سلام علیکم
    خیلی خووب بود کاملا حال ما رو شرح دادید
    ولی اجازه هست در ادامه مطلب من هم مطلبی کوتاه بزارم

    "ما مثل بچه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می کنند.
    بچه شیفته ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها می کند و در بازار گم می شود. وقتی هم متوجه می شود که دیگر پدر را نمی بیند، گمان می کند پدرش گم شده است؛ در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء، پدران خلقند و دست خلائق را می گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند غالب خلائق، شیفته متاع های دنیا شده اند. امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ایم"
    حاج اسماعیل دولابی
    پاسخ:
    سلام و رحمت الله
    بسیارعالی
    احسنت

    نمی دانستم با حاج اسماعیل اینقدر اشتراک دیدگاه داریم😁

    مطلبتان فوق العاده بود
    التماس دعا
    حکایت زیبایی بود..

    سپاس..
    پاسخ:
    التماس دعا


    ممنون از حضورتون
    خدایا من گمگشته را هم دریاب.

    زیبا بود و قسمت آخر زیباتر.
    پاسخ:
    هرجا سخن از حضرت مولا باشد 
    زیباست

    ممنون از لطفتون
    التماس دعا
    کاش پیدا شیم توی آغوش اهل بیت ...
    اونم حضرت مادر ...
    پاسخ:
    ای کاااش

    چه آغوشی بهتر از مادر😍😍

    التماس دعا
    عاقبتتون بخیر
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از حضورتون
    عاقبتتون ختم به شهادت
    می گویند قران ناطق علی است. من نفهمیدم شب قدر شب نزول قرآن است یا عروج آن.

    احسنت...
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون

    التماس دعا
    من این مثال های دنیایی رو که میشه از توش یه تلنگر در آورد رو خیلی می پسندم ... خیلی خوب بود ... منتها به قول دوستان جمله آخر فوق العاده است ...!
    پاسخ:
    بهر حال دنیا در و دیوارش برای عبرت است اگر عبرت بگیریم


    ممنون از لطفتون
  • قاسم صفایی نژاد
  • خیلی زیبا بود. در تشبیه صفت مادر و خدا ۱۱ سال پیش یه پست راجع به ستارالعیوبی نوشته بودم:
    http://safaeinejad.ir/1386/12/02
    پاسخ:
    ممنون از لطفتون

    مطلبتون مطالعه شد بسیار زیبا بود
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی